بین ۵۰ كشور جهان، معلمان سه كشور ایران، تایلند و یونان بیشترین تكالیف خانگی را به دانش آموزان می دهند. در مقابل، دانش آموزان سه كشور ژاپن، چك و دانمارك كمترین میزان تكلیف خانگی را دارند. این یافته ها برآمده از یك پژوهش در دانشگاه پنسیلوانیاست. عنوان تكلیف خانگی دانش آموزان پدیده جدیدی نیست. مسئله ای است كه از دیرباز برای دانش آموزان، معلمان و اولیا در بسیاری از كشورهای جهان مطرح بوده است.


چگونگی تكلیف شب در ایران، از جمله مسائل آموزشی است كه به علت درگیری والدین، دانش آموزان و معلمان، دارای اهمیت و حساسیت ویژه ای است. به طوری كه عدم انجام تكالیف دانش آموزان مشكلات عمده ای برای آموزگاران دوره ابتدایی فراهم ساخته است. براساس نظریات كارشناسان، تكالیفی كه معمولاً برای دانش آموزان تعیین می شود، اغلب دارای ساختار حل تمرین و رونویسی و حفظ كردن است كه هر دانش آموز با انگیزه متفاوت به انجام آن می پردازد. برخی صرفاً برای این كه مورد تحسین دیگران بویژه والدین خود قرار گیرند، می كوشند تا هر كار طاقت فرسایی را تا حد امكان به خوبی انجام داده و خود را كوشا و مسئولیت پذیر نشان دهند. گروهی هیچ انگیزه ای برای انجام تكالیف ندارند و معمولاً از این كار شانه خالی می كنند و یا در اثر فشار والدین و مدرسه به طور ناقص و سرسری تكالیف خود را انجام می دهند. عده ای از دانش آموزان با دقت و علاقه بسیار، انجام تكلیف خود را شروع می كنند ولی با دلزدگی ناشی از عوامل مختلف، در به پایان رساندن آن به هر بهانه ای سرباز می زنند و برخی نیز با اعطای جایزه و سایر امتیازات، تن به این كار می سپارند. بهترین مورد برای داوری در مورد حجم زیاد تكالیف، خود دانش آموزان هستند. شرایطی كه دانش آموزان در آن شرایط به انجام تكلیف می پردازند، نگرش آنان در مورد تكلیف شب، تأثیر تكلیف شب بر پیشرفت تحصیلی آنان از نگاه خودشان و مقایسه نظریات دانش آموز دختر و پسر اهداف پژوهشی بودند كه در مورد نگرش و انگیزه های دانش آموزان در مورد تكالیف شب انجام شد. از میان ۲۳۸ دانش آموز پسر و ۳۱۵ دانش آموز دختر در ۱۵ سؤال باز و بسته استفاده شده كه در آن حدود ساختار تكالیف دانش آموزان، شرایط فیزیكی انجام تكالیف، شرایط روحی، روانی و اجتماعی انجام تكالیف و پیامدهای عدم انجام تكالیف برای دانش آموزان مورد نظر بوده است. نظریات دانش آموزان نشان داد تكلیف شب، تركیب اضافی است كه دو توهم را برای دانش آموزان به وجود آورده است.

اول آنكه این كار باید شب صورت گیرد. دوم، این كار شاق و طاقت فرسایی است كه باید به اجبار انجام شود. معمولاً دانش آموزان در اوج خستگی، باعث بی دقتی در انجام تكالیف می شوند. بیشتر دانش آموزان از حجم زیاد تكالیف در دروس مختلف و یكنواختی آنها شكایت داشتند و بویژه تكالیف محوله برای روزهای تعطیل را طاقت فرسا ذكر می كرده اند. به طوری كه گفته اند حتی برای رسیدگی به نظافت شخصی در پایان هفته نیز وقت كم می آورند. آنها انجام این تكالیف توسط معلمانشان را بعید تصور كرده اند. نگرانی از تنبیه و سرزنش در حضور جمع به دلیل انجام ندادن تكالیف، از عواملی است كه دانش آموزان را دچار پریشانی و اضطراب می كند. ترس از واكنش های غیراصولی معلمان و اولیا كه آمیخته با تهدید و تحقیر است، در لابه لای نوشته های دانش آموزان، بیشتر از هر مطلب دیگری نمایان است. آنها معتقدند كه باید با دانش آموز به صورت انفرادی صحبت شود. آنها تمایل دارند كه این فرصت به آنان داده شود تا در مورد مشكلاتشان توضیح دهند. برخی دانش آموزان به نوع تكلیف خود اعتراض داشتند و رونویسی از دروس تاریخ و مدنی را كاری بیهوده تلقی كرده اند و انجام این نوع تكالیف را با تشبیهی مثل «كوه كندن» بشدت خسته كننده دانسته اند و تكالیفی را كه باعث برانگیختگی، خلاقیت و كنجكاوی می شود، پیشنهاد كرده اند. گروهی از دانش آموزان، به مبهم بودن تكالیف تعیین شده اشاره كرده اند و خواستار توضیح بیشتری از طرف معلم هستند و اظهار كرده اند كه تكالیف در دقیقه های پایانی زنگ آخر تعیین می شود كه گاهی با سروصدا و تعطیلی مدارس همراه شده و نحوه و چگونگی آن روشن نمی شود. شیوه بازبینی تكالیف، خود موجب عدم توجه دانش آموزان به ارزش این فعالیت شده زیرا برخی از دانش آموزان، معتقدند كه به تكالیفشان درست رسیدگی نمی شود. آنها توجه و نظارت هرچه بیشتر معلم را خواستار شده اند. عده ای عدم وجود شرایط مناسب در منزل را دلیل انجام ندادن تكالیف خود ذكر كرده اند. ۹۸درصد آنان مایلند هنگام انجام تكالیف در منزل، از طرف خانواده محیط آرام و مناسبی فراهم شود و نظارت و راهنمایی اولیا را نیز خواستار شده اند. مطالعه نظریات دانش آموزان نشان می دهند با این كه تكالیف داده شده به حد كافی آنان را درگیر مسائل آموزشی و درسی با شرایط كلاس نمی كند، ولی تعداد زیادی اعتقاد دارند كه انجام تكلیف در خانه، تأثیر مثبتی در پیشرفت تحصیلی آنان دارد. تعیین تكلیف شب برای دانش آموزان و میزان و نحوه انجام آن، از جمله مباحث سنتی آموزش و پرورش است و آنچه در این پژوهش به آن پرداخته شده، تنها بخش بسیار كوچكی از واقعیات است. خدابنده در همین مورد می گوید:

آیا برای همه درس ها یك روش را باید به كار گرفت و یك فرمول را به ذهن سپرد. آیا برای تاریخ وجود تكلیف ضروری است. حفظ طوطی وار بعد از مدتی فراموش می شود. یكی از ویژگی های معلمان خلاق برای هر درس این است كه روش های گوناگون را در نظر می گیرند، همه فراگیران با یك روش یاد نمی گیرند. فردی قوه شنیداری قوی تری دارد و كس دیگری از طریق تمرین كردن، نتیجه بهتری می گیرد. با توجه به تفاوت های فردی و فرهنگی- اجتماعی نمی توان گفت یك روش كاملاً درست است. بنابراین باید ویژگی های یك تكلیف خوب را دانست. تكلیف می تواند در مدرسه انجام شود و فعالیت هایی كه در مورد یك مدرسه اتفاق می افتد ممكن است جای دیگر متفاوت باشد.درنتیجه باید بسته به شرایط فرهنگی و اجتماعی خانواده تكلیف داده شود. به زبانی دیگر ما نیازمند ساختارشكنی و ابداع روش های نو هستیم. ارتقای حرفه ای معلمان و اصلاح نگرش مدیران، زمینه مناسبی برای رشد دانش آموزان فراهم می كند. در جهانی كه هر هفت روز در آن علم بشر دو برابر می شود ما نیازمند تغییر هستیم. البته از سویی نباید تغییرات مثبت و رو به رشد هم در مدرسه هم نگرش معلمان را نادیده بگیریم و در مقابل باید دید چقدر از آموزش و پرورش حمایت شده است. این در حالی است كه تغییر نگرش صرفاً با بخشنامه به وجود نمی آید. آیا شرایط مطلوب برای یادگیری هست همه به یك سمت می نشینند یا دایره ای و U شكل می نشینند آیا تعداد معلمان متناسب تعداد دانش آموزان است. چه بسا، هیچ یك از این دانش آموزان،انگیزه مطلوبی برای انجام تكالیف ندارند، زیرا پژوهش ها نشان می دهند بهترین انگیزه، یك انگیزه درونی و میل به یادگیری است. دانش آموزی كه به این مرحله برسد، از یادگیری بیشتر احساس لذت می كند و برای جلوگیری از فراموشی و دریافت حدود آگاهی و ناآگاهی های خویش به خودارزیابی می پردازد و چنان كه براساس یافته های همان پژوهش در دانشگاه پنسیلوانیا، تكالیف زیاد خانگی، یادگیری دانش آموزان را چندان افزایش نمی دهند. بلكه باید معلمان را آموزش داد تا كیفیت تكالیف خانگی را افزایش دهند نه كمیت آنها را. در این میان مسائل ریشه ای تری نیز وجود دارد. در حقیقت، حجم زیاد تكالیف در مدارس، خود بازتاب مسئله فراگیری چون نمره محوری در آموزش و پرورش است. هنگامی كه نمره محوری، مدرك یا صرفاً ورود به دانشگاه هدف اصلی است، نحوه تدریس نیز نتیجه محور می شود. در اینجا مهم این نیست كه دانش آموز چقدر مهارت دارد، بلكه مهم این است كه چه نمره ای گرفته پس باید به سمت حفظیات و تكالیف خاص یا به سمت تست زنی برود. این نگاه سطحی شده یا نگاه تجاری موجب می شود كلاس های تست حتی از سطوح پایین تر شروع شود كه همین آموزش و پرورش را با چالش های جدی روبه رو كرده است. اینجاست كه یادگیری یا آمادگی برای بهتر زیستن دیگر وجود خارجی ندارد. بخشی از شهریه را از خانواده می گیرند بنابراین باید نیازهای خانواده را در نظر بگیرند و در عوض مسئولیت های اصلی خود را فراموش می كنند. نتیجه محور بودن و گذشتن از آزمون های این چنینی جای آمادگی فرد برای ورود به اجتماع را می گیرد. در اینجا دیگر هدف از آموزش كسب مهارت های زندگی نیست. مسئله دیگری كه وجود دارد به سطح مطالبات و خواست های غیر واقعی والدین بر می گردد. نبود تكلیف یا حتی حجم كم آن برای آنها نگران كننده می نماید. این قضیه در مدارس غیر دولتی به نوعی تشدید می شود حجم سنگین تكالیف، كلاس های مكرر و متعدد و آموزش های خانگی والدین در خانه و تأكید و پافشاری آنها بر دروس، به نوعی دانش آموز را دچار بمباران درسی می كند. چه بسا كه یكی از علل بی انگیزگی دانش آموزان، نسبت به درس و مدرسه، بازخورد افراطی چنین رفتارهایی است. با این حال همچنان كه وحید خدابنده می گوید: ما می توانیم به تكالیف جهت دهیم به شكلی كه آنها را خوشایند سازیم. دانش آموز می تواند برای دوستان و خویشان نامه بنویسد. یادداشت كردن پیام ها و معلومات و مهارت هایی كه در مدرسه مد نظر است. خاطره نویسی در بعضی كشورها خیلی مورد توجه است. این كه در پایان هفته به جای تكلیف و كار در مورد تعطیلات بنویسند.

خاطره نوعی واقعه نویسی است و بچه های دیگر هم یاد می گیرند. برخی روانشناسان اجتماعی معتقدند ۸۰ درصد یادگیری ها از طریق مشاهده است. چیزهای خوبی كه در جامعه می بینند یا در روزنامه می خوانند یا نكته برجسته ای كه در زندگی به آن بر می خورند را بنویسند و در كلاس ارائه كنند یادگیری تنها منوط به كتاب های درسی نیست. می توان منابع دیگر یادگیری را در خارج از مدرسه ایجاد كرد. از سویی معلم باید هدف و چرایی انجام تكالیف را برای فراگیران به روشنی بیان كند. شرایط مطلوب برای انجام یك تكلیف و این كه آیا دانش آموز شرایط این كار را دارد، در نظر گرفته شود. شرایط مالی و فیزیكی و میزان تحصیلات والدین مؤثر است. گاهی والدین بیش از حد وارد جریان یادگیری می شوند تا آن كه نقش راهنمایی و نظارتی و حمایتی داشته باشند. والدین نباید سعی كنند پاسخ سؤالات را به بچه ها آموزش دهند، تنها راهنمایی در مورد راه های كسب درست منابع صدق می كند. از سویی در تكلیف دادن، هویت موفق را ایجاد كنیم نه این كه هویت شكست را آموزش دهیم. اگر تكالیف سنگین باشد به احتمال زیاد در انجام تكلیف، شكست می خورد و یك هویت ناموفق شكل می گیرد. هرگونه نقش والدین، غیر از نقش حمایتی باعث آسیب می شود. حتی بخشی از عدم توفیق والدین هستند. آنقدر فشار به بچه ها می آوریم كه لذت درست خواندن را از بچه ها می گیریم و به جای لذت، احساس تنفر در آنها ایجاد می شود. درس خواندن باید به عنوان یك فعالیت لذت بخش معرفی شود نه به عنوان تنبیه كردن. اجازه دهیم بچه ها مسئولیت رفتارهایشان را بشناسند. كمك، تنها در حد سؤال، ابهام یا نیاز است اما انجام دادن آن به عهده خود بچه ها است.

بدترین والدین، والدینی هستند كه جواب سؤالات را می دهند. از سویی والدین و معلمان باید بدانند كه بازی نقش مهمی در یادگیری برای بچه ها دارد و حتی مهارت های درسی را هم تقویت می كند. بررسی حجم زیاد تكالیف می تواند به این چكیده نهایی پایان یابد كه تكلیف باید در سه بخش اهداف، انواع و استراتژی تكلیف تنظیم شود. معلمان باید تكلیف را مطابق توانایی ها و علایق هر یك از دانش آموزان تعیین كنند. حتی به جای عنوان تكلیف شب مناسب تر است از تركیب تمرین روزانه استفاده شود كه در تمام اوقات، هر زمانی كه فرصت مناسب فراهم آید، باید به انجام آن اقدام شود.